![](http://www.blogfa.com/layouts/silver2/post.png)
مهربان یار منا , ماه که
بالا آمدبر لب چشمه بیا , ماه که بالا آمدخاک راهم همه تن , تا گذری بر سر منجان ِ من یک تک پا, ماه که بالا آمدحلقه در حلقه صفا ریخته از پنجره هاشب کجا ؟چشمه کجا ؟ ماه که بالا آمدرو به هر سو کُنَما هروَلَه هوهو کنماتَن تَنا تَن تَتَنا ماه که بالا آمدنور من سایه ی من ای سروسرمایه ی منآب کن سنگ مرا ماه که بالا آمدلنگ نگذارمرا بشکن و بردار مراای همه نور خدا ماه که بالا آمدامشب و هرشب این دشت تماشا داردسایه ای سر به هوا ماه که بالا آمددل به دریا بزنم خیمه به صحرا بزنمبا همین زمزمه با ماه که بالا آمدمحمدیزدانی "جوینده"برچسبها: غزل, ماه, سنگ, عاشق نوشته شده توسط محمدیزدانی"جوینده" در شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ | محمدیزدانی جندقی...
ما را در سایت محمدیزدانی جندقی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : hashtiyehejahaa بازدید : 54 تاريخ : چهارشنبه 30 فروردين 1402 ساعت: 22:49